همراه دانشجو

کد تخفیف 20 درصدی حمایت از آموزش مجازی عبارت است از : majazi99

نظرسنجی سایت

دانشجوی کدام دانشگاه هستید و جزوات کدام سطح تحصیلی مورد نیاز شما می باشد.

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 472
  • بازدید دیروز : 913
  • بازدید کل : 2112617

پیوند ها

ترجمه فارسی داستان The Tell-Tale Heart اثر ادگار آلن پو


ترجمه فارسی داستان The Tell-Tale Heart اثر ادگار آلن پو

به تعداد 9 صفحه قابل ویرایش ورد

 

قسمتی از متن و ترجمه

 

True! --nervous --very, very dreadfully nervous I had been and am; but why will you say that I am mad? The disease had sharpened my senses --not destroyed --not dulled them. Above all was the sense of hearing acute. I heard all things in the heaven and in the earth. I heard many things in hell. How, then, am I mad? Hearken! and observe how healthily --how calmly I can tell you the whole story.

It is impossible to say how first the idea entered my brain; but once conceived, it haunted me day and night. Object there was none. Passion there was none. I loved the old man. He had never wronged me. He had never given me insult. For his gold I had no desire. I think it was his eye! yes, it was this! He had the eye of a vulture --a pale blue eye, with a film over it. Whenever it fell upon me, my blood ran cold; and so by degrees --very gradually --I made up my mind to take the life of the old man, and thus rid myself of the eye forever.

 

درسته!عصبی بودم، خیلی وحشتناک عصبی بودم و هستم . اما چرا می گویید دیوانه ام؟ بیماری حس هایم را قوی کرده بود تخریب ویا گنگ نکرده بود. ازهمه بیشتر حس شنیدن را. همه چیز آسمان و زمین را می شنیدم. چیزهای زیادی از جهنم می شنیدم. چطور می توانم دیوانه باشم؟ گوش کنید! و ببینید که چطور در سلامتی و آرامش می توانم کل داستان را برایتان تعریف کنم.
ممکن نیست بتوانم بگویم که چطور این فکر به ذهن ام رسید و شب و روزم را شکار کرد.
منظورخاصي نداشتم. خشم نبود. پیر مرد را دوست داشتم. هیچ وقت با من بد رفتاری نکرد. هیچوقت به من توهین نکرد.اشتیاقی به طلاهایش نداشتم. فکرکنم مسئله چشم اش بود! بله همین !
یکی از چشم هایش من را یاد لاشخور می انداخت. چشمی به رنگ آبی روشن با پرده ای نازک روی آن. هر وقت به من دوخته می شد خون ام یخ می زد. به تدریج تصمیم گرفتم او را بکشم تا برای همیشه از شر نگاه اش خلاص شوم.


مبلغ واقعی 10,251 تومان    15% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 8,713 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۰ فروردین ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 537

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

با هدف ارتقاء سطح علمی و ارائه ی خدمات آموزشی و اطلاع رسانی از آخرین و مهمترین اخبار دانشگاه در خدمت شما هستیم .

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما